. برادران اين خانم همه شراب خوارند، پدرش کمونيست بوده و وصيت کرده که مرا به آيين اسلام دفن نکنيد! اين خانم نمي گذارد که اين طلبه جوان ما با خانواده اش هيچ گونه ارتباطي داشته باشد و حتي والدين او را در خانه اش راه نمي دهد، مادر اين طلبه در آخرين لحظات مرگ مداما پسرش را صدا ميزده اما او به ديدن مادرش نميرود، چرا؟ چون همسرش اجازه نمي داده. حالا سالهاست که از پدرش بي خبر است. چرا؟ چون همسرش اجازه نمي دهد! اين مبلغ عزيز گاهي کلماتي را بر زبان مي آورد که حتي شايسته يک انسان مودب هم نيست، کوفت، زهرمار، عوضي، مردک بي عرضه، مزخرف، کوفت.. اينها الفاظ زيبايي است؟ قضاوت با شما. وقتي در اين سفر مجبور ميشود که بخاطر مساله اي به قرآن رجوع کند يادش مي آيد که چندسال است لاي اين مصحف شريف را نگشوده.. و هزاران نمونه از اين گونه رفتار ها که حقيقتا در مورد يک انسان عادي هم حيرت انگيز است چه رسد به يک طلبه!