دقیقه های خیالی | ||
سیر داستان:زندگی دختری که بین خیر وشر بزرگ می شود.بین خاله ومعلمی که یکی از ضرر است ویکی منفعت وسرآخر نتیجه ای که دختر می گیرد و سرانجام خاله ومعلم را به تصویر می کشد. پیام داستان:روال خلقت آزادی ست و اختیار.وسرانجام هر کس بسته به خودش است شخصیت اصلی:دختری که آزاد است ودارد هم خوبی ها را می بیند بدیها را هم می بیند وانتخابش با خودش است که چگونه زندگی اش را جلو ببرد. شخصیت دوم:معلم است که نماد خوبیهاست اما انتقال مثبت ها اصلا اهل زور وباید دنیا نیست.روشش آرامش و پیوستگی است در انتقال خوبی ها.و پایه ی کارش هم بر مبنای محبت و ادب است.یعنی هم حرمت فرد را نگه می دارد و هم او را از محبتش سیراب می کند.والبته حق را هم منتقل می کند.هرچند که در زندگی اش سختی های زیادی می بیند. شخصیت سوم:خاله است که دلش رهایی می خواهد وهمین کار را هم می کند.هرچند که خودش را اسیر هوس هاوغرب زدگی می کند.یک مقلد است که همه چیز را نمی خواهد وهمه چیز می خواهد.هرچه خدا می خواهد نمی خواهد و هرچه ئنفس وشیطان می خواهد می خواهد.اهل هرکاری هست هرچند که خداهم حاضر نیست او را محروم کند اما او رویگردان است. تبصره:یک داستان واقعی که نویسنده قدرت قلمش را بکار نبرده و تنها یک راوی بوده.در نتیجه داستان ضعیفی نوشته شده است که جای کار بسیاری دارد.ولی تاثیر گذاری خوبی روی خواننده دارد وخوب هم نشان می دهد که این گونه نیست که معلم که فرد مثبتی است زندگی اش بی مشکل باشد.قائده ی لقد خلقنا الانسان فی کبد کاکلا اینجا نمایش داده می شود. و ئی گر محبت خدا به بندگانش که نمود خوبی دارد که خدا حتی بنده ی عاصی اش را هم ئوست دارد و برایش راه باز می کند.هرچند که او رویگردان باشد و دیگر اینکه روال تغییر و تحول یک نوجوان را هم خوب به تصویر می کشد.جوانی که از کودکی خوب ها وبد ها را می بیند.عملکرد ها وکلام ها را می بیند.همه را هم او می بیند هم دیگران.و او با اختیار خودش انتخاب می کند.آزادانه انتخاب می کند مسیرش را.در حالی که همه چیز در مقابلش است از ثروت و مکنت و قدرت و زیبایی و حق حق حق و او آنی را انتخاب می کند که با روحش نزدیک است.و البته سختی هایی که پای این حق تحمل می کند را هم خوب می گوید.هرچند که یکی دوجای کتاب با تاریخ باید تطبیق بیشتری داده شود و رفع شود.
[ یکشنبه 95/1/15 ] [ 10:38 عصر ] [ من و دوستم ]
[ نظرات () ]
#قسمت7 داستان دنباله دار پنجره چوبی [ یکشنبه 95/1/15 ] [ 10:35 عصر ] [ من و دوستم ]
[ نظرات () ]
خواب های شیرین و راست،گاهی می شوند نمایه ای برای شروع فصل زیبا در زندگی.می گویند:رویایی که در نیمه سوم خواب یعنی چیزی نزدیک سحر بینی صادقانه است.یعنی راست است و واقع می شود.این رویای نیمه شب،از همان دست است که فقط گاه گاهی برای خیلی خواص رخ می دهد که نوش جانشان. به قول عربها:هنیئا لک داستان ریحانه ی شیعه و هاشم سنی است.دختر و پسری که از کودکی باهم بزرگ می شوندیکی پدری حمامی دارد و پسر پدری طلافروش. زمان بینشان فاصله می اندازد و حالا هردو جوان شده اند.یکی پر حیا و خواستنی دیگری خوش قد و قامت و زیبا.طوری که قنواء دختر حاکم خواهان به دست آوردن او می شود و چه تلاش هایی هم که نمی کند.هاشم خواهان ریحانه است و می افتد به رسیدن و فهمیدن. و ریحانه که دلش پیش هاشم است اما اهل ارتباط نیست.دعا می کند که زندگی اش کنار ریل هاشم قرار بگیرد. داستان این رمان هم پر اتفاق است،هم پر مطلب.چه می شود که هاشم سنی سراغ اهل شیعه می رود .حاکم چرا شیعیان را شکنجه می کند؟شیعیان چه برنامه ای برای رهایی دارند؟شیعیان و اهل تسنن با هم چگونه اند و سر آخر... عشق ریحانه و هاشم هم اگرچه اصل داستان است اما اگر هاشم دنبال حق نمی رفت ،اگر که نمی خواست خوشبختی را در آغوش بگیرد و اگر ریحانه مثل قنواء تن به هرزگی ولذت می داد شاید هیچ وقت این کتاب نوشته نمی شد.داستان ها از استثناها متولد می شود. شاید یکی از رمان هایی ست که هرکس خوانده مجذوبش شده و به دیگران به عنوان اولین رمان معرفی می کند. [ پنج شنبه 95/1/12 ] [ 10:34 صبح ] [ من و دوستم ]
[ نظرات () ]
#قسمت6 داستان دنباله دار پنجره چوبی [ پنج شنبه 95/1/12 ] [ 10:31 صبح ] [ من و دوستم ]
[ نظرات () ]
[ سه شنبه 95/1/10 ] [ 11:13 صبح ] [ من و دوستم ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |