سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دقیقه های خیالی
 
قالب وبلاگ
لینک های مفید

          Image result for ?رمان وقت بودن?‎              



داستانی ساده و قابل فهم .

نویسنده معضل موجود جامعه مستعضف جنوب کشورمان را با دیدی نه منتقدانه که محبانه نگاه کرده است و سعی کرده تا راه حل ارائه بدهد . مشکل

رسیدگی نکردن مسئولین به مناطق محروم کشورمان و خرج بودجه های بیت المال در جاهایی که تاسف بار است و دست و پا زدن مردم این مناطق با

مشکلاتشان و روی آوردن به راه حل هایی نادرست ، نه فقط گناهش بر گردن مسئولین است که نتیجه اش هم خودش یک معضل بزرگ شده و بر دامان

جمهوری اسلامی نشسته است .

نویسنده فراتر از کم کاری ها بیان میکند که یک فرد دلسوز هم میتواند کمک کار باشد و باری را از روی زمین بردارد که یک دولت با حجم عرض و طولی که دارد

نتوانسته ، چون نخواسته است .

داستان قاچاق سوخت و مواد است در روستا ها و شهرهای جنوب شرقی که عده ای به دلیل فقر مالی و عده ای به دلیل سود هنگفت و پست رذالت شان

دست به این کار میزنند.

سرهنگ نیروی انتظامی سال آخر خدمتش به این مناطق اعزام میشود و با دید روشن و سبک برادرانه ، برای رفع بیکاری و رویگردانی از قاچاق ، مردم سنی

نشین روستا را یاری میدهد . از سوی دیگر با قاچاقچیان ماهر منطقه مقابله میکند ، هر چند که به دلیل سکوت متعصبانه ی قومی عده ای کاری از پیش نمی

برند و همچنان شهید روی دستش می ماند و سر آخر برای  نجات  زندگی یکی از همین مردم از پست و مقام و آبرویش می گذرد .

نویسنده شاید میخواسته الگوی عملی نشان دهد ، یا راهکاری ارائه دهد ، یا یادی از نیروهای به نام اما مخلص کرده باشد ، یا مظلومیت مردم مناطق محروم

را نشان دهد ...

 

خلاصه در همه ی این ها به اندازه یک داستان بلند توفیق داشته است .

 

شدر نهایت اینکه رمانی سالم و خوب است ... 


[ سه شنبه 95/8/18 ] [ 3:6 عصر ] [ من و دوستم ] [ نظرات () ]

                 Image result for ?رمان آب نبات هل دار?‎

رمان طنز گونه که خنده را به لبها می نشاند وعلامت سوال زیادی را در ذهن ایجاد می کند.

شاید باید مثل اسمش آبنبات می بود یعنی شیرین و خوشمزه و مناسب برای سوغات.

اما هر چه که بیشتر جلو می روی تلخی یک چیز آزارت می دهد و آن هم ترسیمی از فرهنگ پایین مردم در خلال داستان...

رمان بیان زندگی مردم از زبان نوجوانی 10،11 ساله که از دیدگاه خودش همه را صادقانه و درست تعریف می کند:

پدر، مادر ،خواهر،برادر،مادر بزرگ ،فامیل ها، همسایه ها،دوستان، معلم ومدیر،مغازه دار....

کتاب آبنبات هل دار داستان نوجوانی است که تنبل و دروغگو و بد دهن است. پدر و مادر بزرگش انسانهای عوام پول دوستی هستند و ماد ربزرگ علاوه برخصلت پول دوستی بد بین است و البته کمی هم بد جنس و...

هر چه شخصیت ازکوچک و بزرگ و پیر وجوان هست غالبا ازلحاظ فرهنگی ضعیف است الا برادرش محمد که او هم به قول داستان سرش پایین است والا او هم بله...

خلاصه این که به زبان طنز به وضعیت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی مردم منطقه ای از ایران می پردازد ومنصف هم باشیم طنز را شیرین جلو می برد.

نویسنده در 50،40ص صفحه آخر تلاش می کند که همه چیز را به صلاح برساند و به خواننده بگوید که با تلاش فراوان نوجوان داستان شاگرد دوم شد و مودب و مهربان و خلاصه همه چیز به خوبی و خوشی تمام شد.

تنها دلیلی که باعث شده است این کتاب را انتشاراتی مثل سوره مهر چاپ کند و خندوانه آن را معرفی کند قالب طنزآن است والا 50 صفحه آخر هم ذهن را از بی شعوری عامه مردم پاک نمی کند

به هر حال برای یکبار خواندن هم توصیه نمی شود.


[ جمعه 95/7/23 ] [ 12:16 عصر ] [ من و دوستم ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 9
بازدید دیروز: 4
کل بازدیدها: 77721