دقیقه های خیالی | ||
قضیه از آن جایی آغاز شد که به یک باره موجی از عکس های جور وا جورکتاب یشعوری در فضای مجازی ایجاد شد. بی شعوری بی شعوری یک درد است. شعور، درک و فهم است که اگر نباشد داد عالم و آدم به هوا بلند میشود. اما بیشعوری که من دیدم یک کتاب بود. دوست ندارم بگویم یک اندیشه بود. چون اندیشه نبود. اندیشه از فهم و درک می آید. نویسنده ی کتاب نه اندیشه دارد نه فهم و درک. خودش همان اول کتاب اعتراف میکند که یک بیشعور است. مقدمه نویسنده همین جا حتما شما هم تعجب میکنید که چطور یک بیشعور کتاب می نویسد برای آدمهای باشعور، و در طول کتاب دائم خوانندگانش را متهم میکند به« بیفهم و اندیشه بودن» به «بیشعور» بودن. کتاب مورد توجه خیلی هاست. جوان های زیادی از من طلب این کتاب را میکنند. فقط دلیلش این نیست که خودشان را از «فکر و روح سالم» خالی میدانند، بلکه فقط اسم این کتاب را از دهان ها زیاد شنیده اند. رسانه چه ها که نمی کند؟ بیشعوری را خوب جلوه میدهد و مردم را تشنه ی حرف های یک بی شعور... واقعا کمی، دور از اندیشه بکر نیست؟؟؟ در این چند ورق فقط می خواهد بگوید عیب ها و بدی های هر انسان باعث میشود که او بد باشد نه بیشتر. اما این را باکلی بد و بیراه میگوید با ده ها کلمه ی توهین آمیز! چون... خود دکتر نویسنده ی این کتاب این طور است. راستش من در صفحات این کتاب حرفی برای فکر و دلم پیدا نکردم، با هرکس هم که خوانده بود، گفت و گو کردم تنها به خاطر جوی که رسانه داده بود این کتاب را خوانده بودند و نتیجه گرفته بودند که... یک بی شعورند دنیا از کدام طرف دارد میرود؟ انسان ها دارند به سرعت کجا میروند؟ قرار بود که به کجا برسیم و حال یک بی شعور اثبات میکند که همه به بی شعوری رسیده اند. این اوج بدی هاست. من حرف امام علی را بهتر میفهمم که قدر و قیمت ما انسان ها بهشت است به کمتر از این راضی نشویم. این گونه مثبت صحبت کردن، با احترام با بشریت حرف زدن، به انسان ها قدر و قیمت دادن فقط از یک انسان فهیم و با اندیشه برمی آید. چشم آبی های اروپایی و وحشی های آمریکایی این قدر بی شعورند که فقط با تحقیر و بی احترامی دیگران را مخاطب قرار میدهند. اثبات کنید که باشعور و با فرهنگید و این کتاب را تحریم کنید. [ سه شنبه 96/7/4 ] [ 12:0 صبح ] [ من و دوستم ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |